

(2)(3)(2)(3).jpg)
بازار تبریز آنلاین - موسی کاظمزاده : دریاچه ارومیه، یکی از بزرگترین دریاچههای آب شور جهان و میراثی طبیعی با قدمتی بیش از ۴۰ هزار سال، روزگاری نمادی از تنوع زیستی، توازن اکولوژیکی و هویت فرهنگی منطقه شمالغرب ایران بود. این دریاچه با وسعتی که در اوج خود به حدود ۵۷۰۰ کیلومتر مربع میرسید، نقش بسیار مهمی در حفظ تعادل اقلیمی و زیستی منطقه ایفا میکرد و زیستگاه گونههای متعددی از پرندگان مهاجر و گیاهان خاص به شمار میرفت. در کنار اهمیت زیستمحیطی، دریاچه ارومیه برای ساکنان اطراف منبع معیشت، مرکز فرهنگ و هویت بومی محسوب میشد و آیینها، مراسم محلی و سبک زندگی مردم به شدت به آن وابسته بود.
نجات آخرین قطرهها؛ تحلیل بحران و چشمانداز احیای دریاچه ارومیه
اما در سالهای اخیر این پهنه آبی به طور کامل خشک شده است؛ بحرانی که نتیجه تلفیقی از عوامل طبیعی و انسانی بوده و تاثیرات گستردهای بر محیط زیست، اقتصاد و اجتماع منطقه داشته است. کاهش محسوس بارشها و افزایش دمای هوا که در دهههای اخیر در شمالغرب ایران رخ داده، فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد کرده است؛ بر اساس آمارهای سازمان هواشناسی، میزان بارندگی سالانه در حوضه آبریز دریاچه بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است. این تغییرات اقلیمی به تنهایی فشار قابل توجهی بر آب ورودی به دریاچه وارد کرده است، اما استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی و سطحی به ویژه در کشاورزی صنعتی، عامل اصلی کاهش شدید حجم آب دریاچه بوده است. حدود ۹۰ درصد آب دریاچه ارومیه از طریق رودخانهها و بارندگی تامین میشد، اما برداشت بیرویه و نابهنجار آب باعث کاهش چشمگیر این ورودیها شد. در کنار این موضوع، ساخت بیش از ۲۰ سد بزرگ و متوسط در حوضه آبریز نیز جریان طبیعی آب را مختل کرد و سهم بسزایی در کاهش حجم آب دریاچه داشت؛ طبق مطالعات دانشگاه تهران، حدود ۴۰ درصد کاهش آب به دلیل سدسازیها بوده است. همچنین توسعه ناپایدار کشاورزی و تغییر کاربری اراضی بدون رعایت اصول حفاظت از منابع آب و خاک، تخریب پوشش گیاهی و افزایش تبخیر آب را به دنبال داشته که این عوامل نیز در تخریب تدریجی دریاچه نقش دارند. در نهایت ضعف مدیریتی و نبود هماهنگی لازم میان دستگاههای مسئول، تصمیمگیریهای پراکنده و فقدان برنامههای عملیاتی منسجم باعث تشدید بحران و تسریع روند خشک شدن دریاچه شده است.
آخرین نفسهای دریاچه ارومیه
پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بسیار گسترده و عمیق است. بستر خشک شده دریاچه سالانه حدود ۲۰ میلیون تن نمک و گرد و غبار را آزاد میکند که توسط بادهای منطقهای تا صدها کیلومتر منتقل شده و سلامت تنفسی ساکنان اطراف و حتی شهرهای دوردست را تهدید میکند. افزایش بیماریهای تنفسی، آلرژی و مشکلات چشمی از جمله تبعات این پدیده است. از سوی دیگر، نابودی زیستگاهها و کاهش منابع غذایی باعث کاهش شدید تنوع زیستی در منطقه شده است و گونههای متعددی از پرندگان مهاجر و گیاهان در معرض انقراض قرار گرفتهاند. با خشک شدن دریاچه، نقش آن در تعدیل دما و رطوبت منطقه نیز از بین رفته که منجر به افزایش شدت تغییرات اقلیمی، دمای شدیدتر و خشکسالیهای مکرر شده است.
این بحران زیستمحیطی تأثیرات اقتصادی و اجتماعی فراوانی نیز داشته است. کشاورزان منطقه با کاهش منابع آبی و شور شدن خاک، به شدت آسیب دیدهاند. این شرایط موجب مهاجرت اجباری بسیاری از خانوادهها به شهرهای بزرگ شده که خود مشکلات اجتماعی و اقتصادی جدیدی به همراه آورده است. افزایش فقر، نابرابری، هزینههای درمان بیماریهای مرتبط با ریزگرد و کاهش فرصتهای شغلی از دیگر پیامدهای خشکی دریاچه است. بحران موجود همچنین سلامت روان ساکنان را تحت تاثیر قرار داده و استرس، اضطراب و کاهش رضایت از زندگی را در میان آنها افزایش داده است. در کنار این مسائل، خشک شدن دریاچه بخشی از هویت فرهنگی مردم منطقه را نیز تهدید میکند؛ آیینها، داستانها و مناسک محلی که پیوندی عمیق با دریاچه داشتند، اکنون به خاطراتی تبدیل شدهاند که تنها در گفتار و نوشتار باقی مانده است و این فقدان ارتباط نسلهای آینده با طبیعت و تاریخ خود، آسیبهای جدی به میراث فرهنگی وارد میکند.
دریاچه ارومیه، قطرههای امیدی که در حال پایاناند
در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای دریاچه ارومیه آغاز شده است که از جمله آن میتوان به طرحهای ملی کاهش برداشت آب، اصلاح الگوی کشت و بازگرداندن آب به حوضه اشاره کرد. همچنین ایجاد و توسعه پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده برای حفظ تنوع زیستی و انجام برنامههای آگاهیبخشی و تشویق مشارکت مردمی در حفظ منابع آب از دیگر اقدامات مهم به شمار میرود. کارشناسان محیط زیست بر این باورند که موفقیت در احیای دریاچه نیازمند مدیریت یکپارچه و پایدار منابع آب، همکاری همه دستگاههای ذیربط، حمایتهای مالی و فنی و تغییر نگرشها نسبت به توسعه پایدار است. در غیر این صورت، روند تخریب محیط زیست و خشک شدن دریاچه غیرقابل بازگشت خواهد بود و پیامدهای منفی آن علاوه بر منطقه، به سایر نقاط کشور و حتی کشورهای همجوار سرایت خواهد کرد.
در نهایت، خشک شدن دریاچه ارومیه یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی قرن در ایران است که فراتر از یک مسئله محیط زیستی، تهدیدی جدی برای معیشت، فرهنگ و سلامت میلیونها نفر به شمار میرود. امید به احیای این گنجینه طبیعی هنوز وجود دارد، اما تحقق آن تنها با عزم ملی، مدیریت علمی، حمایت اجتماعی و اقدام جدی مسئولان ممکن خواهد بود. نجات دریاچه ارومیه به معنای نجات زندگی و آینده نسلی است که هنوز فرصت دارد برای حفظ این میراث ارزشمند تلاش کند.
